سه شنبه 89 فروردین 3 , ساعت 2:27 عصر
بند دوم
در دام جور ماهی دریای کربلا
از غم رمیده آهوی صحرای کربلا
جز اشک غم نریخت بر آن خاک روزگار
نشنید غیر ناله کس از نای کربلا
جز کوفیان که بسته به مهمان خویش آب
آن هم کسی چو زاده زهرای کربلا
آبی که مهر فاطمه بنمود کردگار
بستند بر سلاله آقای کربلا
زان کودکان تشنه جگر می رسد به گوش
فریاد وای وای زهر جای کربلا
از داغ شیر خواره ز حلقوم مادران
آید به گوش نغمه لالای کربلا
آه از دمی که زاده بن سعد نا سعید
آتش بزد به خیمه مولای کربلا
غیرت زکف بداد فلک غرق ننگ شد
کز بیم بر خیام حرم عرصه تنگ شد
نوشته شده توسط نفس باد صبا | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ