سه شنبه 89 فروردین 3 , ساعت 2:25 عصر
بند ششم
ترسم حساب دشمنش چون بر خدا فتد
قهر خدا چو آتشی بر ما سوی فتد
زآن آتشی که قوم دون بر خیمه ها بزد
آتش به خشک و تر همه زین ماجرا فتد
آه از دمی که دیده خونبار مصطفی
بر نوگلان بی سرو گلگون قبا فتد
آه از دمی که دیده شیر خدا علی
بر زخمهای خامس آل عبا فتد
ترسم ز آه فاطمه در روز رستخیز
چون چشم او به واقعه کربلا فتد
از داغ جانگداز اسیران نینوا
آدم زغم بنالد و حوّا ز پا فتد
آندم قیامتی به قیامت شود به پا
دوزخ به جان فرقه جور و جفا فتد
آن سر که داشت بر سر دوش نبی قرار
بر نیزه اش نموده و کردند افتخار
نوشته شده توسط نفس باد صبا | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ