سینه خردمند صندوق راز اوست و گشاده‏رویى دام دوستى و بردبارى گور زشتیهاست . [ یا که فرمود : ] آشتى کردن ، نهان جاى زشتیهاست و آن که از خود خشنود بود ناخشنودان او بسیار شود . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 89 فروردین 3 , ساعت 1:25 عصر

تا ز معشوقه و می نام و نشان خواهد بود
شور و سر مستی ما ورد زبان خواهد بود
بنده را شرط اگر همت خدمت باشد
خواجه را لطف گرانمایه عیان خواهد بود
جهد کردم که کنم حلقه مهرش در گوش
چاکر درگه او شاه جهان خواهد بود
عشق ورزی کن و می نوش و غزلخوانی کن
که در این راه دل پیر جوان خواهد بود
در ره عشق که تسویف حرام است ای دل
گر بفردا فکنی کار زیان خواهد بود
خال لب جو به جوانی که گر قامت تیر
به خطا رفت تهی قوس کمان خواهد بود
نوری ار فیض رخ دوست مدد بنماید
سخن دلکش تو نغز و روان خواهد بود



لیست کل یادداشت های این وبلاگ